گیتی
گیتی و یا جهان هستی به طور عمومی به عنوان کلیت وجود تعریف می شود، که شامل سیاره ها، ستاره ها، کهکشانها، محتویات فضای میان کهکشانی و کل ماده و انرژی می شود. در زبان فارسی گاهی واژگان دنیا، جهان، کیهان و طبیعت نیز به همین معنی به کار رفتهاند.
جهان قابل مشاهده شعاعی در حدود ۴۶ میلیارد سال نوری دارد، مشاهدات علمی جهان به نتیجه گیریهایی در مورد شرایط گذشته آن انجامیده است. این مشاهدات علمی پیشنهاد میدهند که قوانین فیزیکی یکسانی در بیشتر نقاط و تاریخ جهان بر آن حاکم بودهاند.

نظریه مهبانگ مدل غالب در کیهانشناسی امروزی است و پیدایش نخستین جهان را توصیف می کند که بنا بر یافته های دانش کیهان شناسی فیزیکی در ۰٫۰۳۷ ± ۱۳٫۷۹۸ میلیارد سال قبل رخ داده است. مشاهدات مربوط به یک ابرنواختر نشان داد که جهان در حال انبساطی با نرخ فزاینده (انبساط شتابدار) میباشد.
در مورد سرانجام جهان، نظریههای رقیب بسیاری وجود دارد. فیزیکدانان در مورد این که چه چیزی پیش از مهبانگ -اگر چیزی بوده باشد- وجود داشته است، به اطمینان نرسیدهاند. بسیاری نیز در اینکه هرگز دسترسی به اطلاعاتی از وضعیت پیشین آن امکانپذیر باشد، تردید دارند و از گمانهزنی در مورد آن خودداری میکنند. فرضیههای چندجهانی مختلفی نیز موجودند که پیشنهاد میدهند جهان ما تنها یکی از جهانهای بسیار دیگری است که به همین صورت وجود دارند.
تاریخ
تاریخ مشاهدات
در سراسر تاریخ ثبت شده٬ کیهانشناسی ها و کیهانزایی های گوناگونی برای توضیح مشاهدات جهان٬ معرفی شدهاند. نخستین مدلهای زمین مرکزی توسط فیلسوفان یونان باستان بوجودآمد. با گذشت قرنها٬ انجام مشاهدات دقیقتر و نظریههای بهبودیافته گرانش به ترتیب به پیدایش نظریه خورشید مرکزی کوپرنیکی و مدل نیوتنی منظومه شمسی انجامیدند. با پیشرفتهای بیشتر در اخترشناسی٬ این آگاهی بهدستآمد که منظومه شمسی درون کهکشانی به نام راه شیری قرارگرفتهاست که دربرگیرنده میلیاردها ستاره دیگر نیز می باشد و کهکشانهای دیگری در خارج از آن قرارگرفتهاند. مطالعات دقیق پراکندگی کهکشانها وخطوط طیفی آنها بخش بزرگی از کیهانشناسی نوین را تشکیل می دهد. کشف انتقال به سرخ و تابش زمینه کیهانی بیانگر آناند که جهان در حال انبساط است و آغازی داشته است.
تاریخ جهان
بر طبق مدل علمی متداول برای توصیف جهان که مهبانگ نام دارد٬ جهان از یک وضعیت بسیار داغ و فشرده اولیه انبساط یافت که دوره پلانک نامیده میشود و در آن کل ماده و انرژی موجود در جهان قابل مشاهده به میزان تصورناپذیری متراکم بود. پس از دوره پلانک، در گذر زمان جهان پیوسته در حال انبساط بوده تا به شکل کنونی خود رسیده و احتمالاً در این میان دوره بسیار کوتاهی(کمتر از −۳۲۱۰ ثانیه) از تورم کیهانی را نیز پشت سر گذاشتهاست. آزمایشهای متعددی به طور جداگانه این انبساط نظری جهان و به طور کلیتر نظریه مهبانگ را تایید کردهاند. ۵٪ از کل ماده و انرژی جهان را ماده معمولی تشکیل میدهد که شامل اتمها، ستارگان و کهکشانها میشود. ۲۵٪ کل ماده و انرژی جهان از ماده تاریک تشکیل می شود که ذرهای فرضی است که هنوز آشکارسازی نشدهاست، و ۷۰٪ آن نیز از نوعی انرژی به نام انرژی تاریک تشکیل شدهاست که به نظر میرسد در همهجا حتی فضاهای کاملا خالی وجود دارد. مشاهدههای جدید دلالت بر آن دارند که آهنگ این انبساط به دلیل وجود انرژی تاریک در حال افزایش است و انبساط جهان شتابدار است و همچنین بیشتر ماده موجود در جهان در شکلی از ماده به نام ماده تاریک است که با تجهیزات کنونی قابل آشکارسازی نیست. استفاده عمومی از واژگان ماده تاریک و انرژی تاریک که نامهایی موقتی برای دو موجودیت ناشناخته ای هستند که ۹۵٪ کل چگالی جرم-انرژی جهان را تشکیل می دهند، روایتگر عدم قطعیت و کاستیهای مفهومی و مشاهدهای کنونی در مورد ماهیت و سرانجام جهان می باشد.
در ۲۱ مارس ۲۰۱۳، گروه پژوهشی اروپایی پروژه کاوشگر کیهانی پلانک نقشه تابش زمینه کیهانی سراسر آسمان را منتشر نمودند. بنا بر گواهی این نقشه، به نظر میرسد سن جهان کمی از آنچه پیشتر تصور میشد بیشتر است. روی این نقشه٬ ردپای نوسان های خفیفی در دما در ژرفای آسمان ثبت شدهاند که مربوط به زمانی هستند که جهان ۳۷۰۰۰۰ ساله بود. این ردپاها بازتابی از ارتعاشاتی هستند که در یک نانیلیونیم ثانیه پس از پیدایش جهان بوجود آمدهاند. این ارتعاشات باعث بوجود آمدن وب کیهانی خوشههای کهکشانی و ماده تاریک شدهاست. مطابق نظر این گروه سن جهان ۰٫۰۳۷ ± ۱۳٫۷۹۸ میلیارد سال است و شامل ۴٫۹٪ ماده معمولی، ۲۶٫۸٪ ماده تاریک و ۶۸٫۳٪ انرژی تاریک می باشد. همچنین، برای ثابت هابل مقداری برابر با ۰٫۷۷ ± ۶۷٫۸۰ کیلومتر بر ثانیه بر مگاپارسک اندازه گیری شد.
تفسیری قدیمیتر از مشاهدات اخترشناسی، سن جهان را ۰٫۰۵۹ ± ۱۳٫۷۷۲ میلیارد سال و قطر جهان قابل مشاهده را نیز به حداقل ۹۳ میلیارد سال نوری برآورد کردهبود. طبق نسبیت عام، فضا ممکن است با سرعتی بیشتر از سرعت نور منبسط شود گرچه به دلیل محدودیت تحمیل شده توسط سرعت نور، ما تنها قادر به دیدن بخش کوچکی از جهان هستیم، از آنجا که نمیتوانیم فضایی فراتر از فضای محدود تعیینشده توسط محدودیت سرعت نور(و یا هر تابش الکترومغناطیسی دیگر) را ببینیم، متناهی یا نا متناهی بودن جهان نیز قابل تعیین نیست.
واژهشناسی، مترادفها و تعریفها
واژه گیتی معادل واژه universe در زبان انگلیسی می باشد. واژه universe برگرفته از واژه کهن فرانسوی Univers است که خود از واژه لاتین universum برآمده است. [۲۶] این واژه لاتین توسط سیسرون و بعد ها توسط نویسندگان لاتین پس از وی در معانی کم وبیش یکسانی با معنی امروزی آن در زبان به کار رفتهاست.واژه universum در واقع شکل ک.تاه شاعرانه واژه Unvorsum — که برای نخستین بار توسط لوکرتیوس در کتاب چهارم (خط ۲۶۲) از «دیرهروم ناتورا» (در باره ماهیت چیزها) بهکاررفت — است که از پیوند دادن un یا uni (شکل ترکیبی unus به معنی «یک») با vorsum یا versum (وجه وصفی مجهول کامل vertere، به معنی "آنچه چرخیده، غلتیده و یا تغییر یافتهباشد.) ساخته می شود.
معنی دیگر unvorsum، «هرچیزی که به صورت یک کل چرخیده» یا «هرچیزی که توسط یک چیز چرخانده شده» می باشد. در این مفهوم، میتوان آن را ترجمهای از واژه یونانی کهنتر περιφορα(پریفورا) به معنی جهان دانست که در اصل به نوعی مراسم شام گفتهمیشد که در آن غذا در میان جمعی دایرهوار از میهمانها میگردد. این واژه یونانی به یک مدل باستانی کهن از جهان به نام کرههای آسمانی اشاره دارد. ارسطو در رابطه با استعاره خورشید افلاطون پیشنهاد داد که چرخش کره ستارگان ثابت توسط محرک نخست آغاز شده و به نوبه خود باعث تغییرات بر روی زمین از طریق خورشید میشود. برای اثبات اینکه زمین روی محور خود می چرخد،اندازهگیریهای اخترشناسی و فیزیکی دقیقی (مانند پاندول فوکو) مورد نیاز میباشد.
یکی از واژگان رایج برای جهان در میان یونانیان باستان واژه το παν(تلفظ: توپان، همه، پان (اسطورهشناسی)) بود. واژگان مرتبط با آن، ماده(το ολον (تو اولون)) و مکان (το κενον (تو کِنون)) هستند. دیگر واژگان مترادف برای جهان در میان فیلسوفان یونان باستان شامل κοσμος (کیهان) و φυσις (به معنی طبیعت، که کلمه فیزیک نیز از آن گرفته شدهاست) میباشند. همان مترادف ها را میتوان در میان آثار نویسندگان لاتین یافت (totum ، mundus ، natura)، و به زبانهای امروزی نیز راهیافتهاند، به عنوان مثال میتوان به استفاده از واژگان Das All ،Weltal و Natur که در آلمانی به معنی جهان استفاده میشوند، اشاره کرد. مترادفهای مشابهی نیز در زبان انگلیسی وجود دارند، مانند همهچیز (به انگلیسی: everything) (مانند نظریه همهچیز (به انگلیسی: theory of everything))، کیهان(به انگلیسی: cosmos) (مانند در کیهانشناسی (به انگلیسی: cosmology))، دنیا(به انگلیسی: world) (مثلاً در تفسیرهای دنیاهای چندگانه (به انگلیسی: many-worlds interpretation)) و طبیعت (مانند قوانین طبیعی یا فلسفه طبیعی).
گستردهترین تعریف: واقعیت و احتمال
گسترده ترین تعریف برای گیتی را می توان در کتاب «naturae divisione de» یافت که توسط جوهانس اسکوتوس اریجینا، فیلسوف قرون وسطی، نوشته شده است. وی در این کتاب گیتی را به این صورت تعریف می کند: به زبان ساده، همه چیز. هرآنچه بوجودآمده و هرآنچه بوجود نیامده است.
تعریف به عنوان واقعیت
به طور معمول، جهان به عنوان هر آنچه که وجود دارد(وجود داشته یا وجود خواهد داشت) تعریف می شود. با توجه به این تعریف و درک حال حاضر ما، جهان متشکل از سه عنصر اساسی است : فضازمان، صورتهای مختلف انرژی شامل تکانه و ماده و قوانین فیزیکی است که آنها را با هم مرتبط می سازند .
تعریف به عنوان فضا-زمان پیوسته
می توان فضازمان های منفصلی را تصور نمود که همگی وجود دارند اما توانایی برهمکنش با یکدیگر را ندارند. این ایده را می توان به حبابهای کف صابون مختلفی تشبیه نمود که در آن ناظرینی که روی یک حباب زندگی می کنند قادر به برهمکنش با ناظرین ساکن در حبابهای دیگر نخواهند بود. بنابر ادبیات رایج از هریک از این حبابها به عنوان یک جهان یاد می شود و فضا-زمان خاص ما همان جهان ماست که در ان زندگی میکنیم؛ درست همانگونه که که قمر سیاره خود را ماه می نامیم. مجموعه این فضازمان های گسسته، چندجهانی نام دارد. از لحاظ نظری این جهانهای گسسته از هم ممکن است از لحاظ بعد ها، صورتهای ماده و انرژی، قوانین و ثابتهای فیزیکی و توپولوژی فضا-زمان باهم تفاوت داشته باشند، اگرچه که این احتمالات همگی در حد گمانه زنی هستند.
تعریف به عنوان واقعیت قابل مشاهده
بنا بر تعریفی حتی محدودتر از تعاریف قبلی جهان عبارت است از هرآنچه در فضازمان پیوسته ما قرار دارد و امکان برهمکنش با ما و بالعکس را داراست. طبق نظریه نسبیت عام، به دلیل محدودیت سرعت نور و انبساط فضا، برخی از نواحی فضا ممکن است هرگز امکان برهمکنش با یکدیگر را نداشته باشند. مثلا امواج رادیویی که از زمین فرستاده می شوند ممکن است هرگز به برخی از نواحی فضا نرسد. حتی اگر جهان همیشه پابرجا باشد ممکن است فضا با سرعتی بیشتر از سرعت نور (و در نتیجه سرعت امواج رادیویی) منبسط شود و امواج رادیویی هرگز به این نواحی دور نرسد.
نواحی بسیار دور فضا وجود دارند و همانند ما بخشی از واقعیت هستند، اما ما هرگز قادر به برهمکنش با این نواحی نیستیم. محدوده فضایی که ما در آن امکان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری داریم جهان قابل مشاهده نام دارد. به بیان دقیقتر محدوده جهان قابل مشاهده به مکان ناظر بستگی دارد. یک ناظر متحرک می تواند نسبت به ناظر ساکن با جا به جا شدن با ناحیه بزرگتری از فضا در تماس باشد؛ هر چند که حتی سریعترین ناظر نیز قادر به برهمکنش با کل فضا نخواهد بود. به طور معمول در تعریف جهان قابل مشاهده نقطه مبدا مکان ما در کهکشان راه شیری در نظر گرفته می شود.
ابعاد، سن، محتویات، ساختار و قوانین
اندازه واقعی جهان هنوز ناشناخته است و حتی ممکن است بینهایت باشد. جهان قابل رویت از زمین (جهان قابل مشاهده)، کرهای به شعاع تقریبی ۴۶ میلیارد سال نوری است. این بدین معنیاست که انبساط فضا دورترین شیء مشاهدهشده را به این اندازه دور کردهاست. برای درک بزرگی این عدد در نظر بگیرید که قطر یک کهکشان در حدود ۳۰۰۰۰ سال نوری و فاصله دو کهکشان همسایه به طور معمول در حدود ۳ میلیون سال نوری است.به عنوان مثال،قطر کهکشان راه شیری تقریباً ۱۰۰٫۰۰۰ سال نوری است، و نزدیکترین کهکشان خواهر آن، کهکشان زن برزنجیر است، که تقریباً ۲.۵ میلیون سال نوری از آن فاصله دارد. احتمالاً بیش از ۱۰۰ میلیارد (۱۰۱۱) کهکشان در جهان قابل مشاهده وجود دارند. اندازه کهکشانها به طور معمول در محدودهای از کهکشانهای کوتوله با کمتر از ده میلیون (۱۰۷) ستاره گرفته، تا کهکشانهای غولپیکری با یک تریلیون (۱۰۱۲) ستاره، تغییر میکند. اخترشناسان طی مطالعهای که در سال ۲۰۱۰ انجام شد، تعداد ستارگان موجود در جهان قابل مشاهده را ۳۰۰ سکستیلیون (۳×۱۰۲۳) تخمین زدهاند.
چنانچه میانگین ماده موجود را در فواصلی بیشتر از ۳۰۰ میلیون سال نوری محاسبه کنیم، میتوان به این نتیجه رسید که ماده قابل مشاهده به طور همگن(یکنواخت) در جهان پخش شدهاست.هرچند که بنا بر مشاهدات در مقیاسهای طولی کوچکتر، این یکنواختی وجود ندارد و مواد تشکیل توده میدهند ؛ بسیاری از اتمها فشرده شده و تشکیل ستاره میدهند، بیشتر ستارهها درون کهکشانها قرار میگیرند، بیشتر کهکشانها درون خوشهها و ابرخوشهها، و در نهایت، درون بزرگترین ساختارهای موجود در جهان مانند دیوار بزرگ سیافای۲ قرار میگیرند. علاوه بر این، در بازههای بزرگتر از ۳۰۰ میلیون سال نوری، ماده قابل مشاهده به صورت همسانگرد در سراسر جهان توزیع شدهاست؛ این بدان معنیاست که هیچ جهت مشاهدهای با جهتهای دیگر تفاوتی ندارد و محتویات هر ناحیه بزرگی از آسمان با محتویات هر ناحیه بزرگ دیگری تقریباً یکسان است.یک تابش الکترومغناطیسی ریزموج همسانگرد سراسر جهان را فراگرفتهاست که معادل تعادل گرمایی طیف جسم سیاه با دمای در حدود ۲٫۷۲۵ کلوین میباشد. این فرضیه که جهان در مقیاسهای بزرگ (بیشتر از ۳۰۰ میلیون سال نوری) همگن و همسانگرد است، اصل کیهانشناختی نام دارد، که توسط مشاهدات تجربی تایید میشود.
چگالی کلی کنونی جهان بسیار اندک است، تقریبا ۹٫۹ × ۱۰−۳۰ گرم در هر سانتیمتر مکعب.به نظر میرسد که این ترکیب جرم-انرژی از ۷۳٪ انرژی تاریک، ۲۳٪ ماده تاریک سرد و ۴٪ ماده معمولی (باریونی) تشکیل شدهاست. بنابراین چگالی اتم در جهان قابل مشاهده در مرتبه یک اتم هیدروژن در هر چهار متر مکعب میباشد. ویژگیهای انرژی تاریک و ماده تاریک تا حدود زیادی ناشناخته ماندهاست. ماده تاریک مانند ماده معمولی جاذبه گرانشی دارد و در نتیجه سبب کندتر شدن انبساط جهان میگردد، در مقابل، انرژی تاریک سبب افزایش آهنگ انبساط جهان میشود.
تخمینهای کنونی سن جهان را در حدود ۰٫۰۳۷ ± ۱۳٫۷۹۸ میلیارد سال برآورد میکنند. جهان در تمام طول تاریخ خود یکسان نبوده؛ مثلا جمعیت اختروشها و کهکشانها تغییر کرده و خود فضا نیز منبسط شدهاست. این انبساط میتواند پاسخی برای این پرسش باشد که چرا دانشمندان روی زمین می توانند نور کهکشانی را که ۳۰ میلیارد سال نوری با آنها فاصله دارد، ببینند؛ در حالیکه نور حداکثر در حدود ۱۳ میلیارد سال (به اندازه سن جهان) برای انتشار و رسیدن به آنها زمان داشته است. پاسخ این پرسش این است که خود فضای بین زمین و کهکشان مزبور منبسط شده و آنها را از هم دور کردهاست. انبساط فضا همچنین با این مشاهده تجربی همخوانی دارد که نور دریافتی از کهکشانهای دور دچار پدیده انتقال به سرخ میگردد؛ از آنجا که جهان در انبساط است و این کهکشانها در حال دور شدن از ما هستند، طول موج فوتونهای منتشر شده از این منبع نور متحرک در طول سفر خود کشیده شده و افزایش مییابد و بسامد کاهش مییابد. بر پایه مطالعات انجام شده بر روی ابرنواختر نوع Ia و دادههای دیگر، آهنگ این انبساط فضایی در حال افزایش است.
اینطور به نظر میرسد که فراوانی نسبی عناصر شیمیایی مختلف - بهویژه سبکترین اتمها مانند هیدروژن، دوتریم، هلیم - در سراسر جهان و در طول تاریخ قابل مشاهده آن یکسان است. میزان ماده از ضدماده در جهان بسیار بیشتر است. این عدم تقارن ممکن است به مشاهدات مربوط به نقض سیپی مرتبط باشد. بار الکتریکی خالص جهان صفر است و از این رو در مقیاسهای فواصل کیهانی، تنها نیروی گرانش حکمفرماست. همچنین تکانه و تکانه زاویهای خالص جهان صفر است. اگر جهان متناهی باشد، عدم وجود بار الکتریکی و تکانه جهان را میتوان از قوانین فیزیکی پذیرفته شده (به ترتیب از قانون گاوس و عدم واگرایی شبه-تنسور استرس-تکانه-انرژی) نتیجهگرفت.
جهان فضازمان همواری دارد که سه بعد فضایی و یک بعد زمان است. به طور میانگین فضا بسیار نزدیک به تخت (خمش تقریباً صفر) است. این بدان معناست که هندسه اقلیدسی با دقت بالایی در سراسر جهان با مشاهدات تجربی سازگاری دارد. به نظر میرسد که فضازمان، حداقل در مقیاس فواصل در حد جهان قابل مشاهده دارای توپولوژی فضای همبند ساده است. هرچند که با تکیه بر مشاهدات کنونی نمیتوان این احتمالات را رد نمود که فضازمان ممکن است دارای تعداد ابعاد بیشتری باشد و یا توپولوژی کلی فضا ممکن است همبند چندگانه باشد
جهان به گونهای رفتار میکند که به نظر میرسد بهطور منظم از یک سری قوانین و ثابتهای فیزیکی پیروی میکند. بنا بر مدل استاندارد پذیرفتهشده در فیزیک، همه مواد از سه نسل از لپتونها و کوارکها تشکیل میشوند که هردوی آنها فرمیون هستند. این ذرات بنیادی از طریق سه نیروی بنیادی با یکدیگر برهمکنش دارند:
برهمکنش الکتروضعیف که شامل الکترومغناطیس و نیروی هستهای ضعیف میشود،
نیروی هستهای قوی که توسط کرومودینامیک کوانتومی توصیف میشود،
و نیروی گرانش که در حال حاضر کاملترین توصیف آن توسط نظریه نسبیت عام ارائه میشود؛
دو نیروی اول را میتوان با استفاده از نظریه میدانهای کوانتومی بازبههنجارسازی شده توضیح داد. این دو نیرو توسط تعدادی بوزون پیمانهای منتقل میگردند. هر یک از این بوزونها با یک نوع تقارن پیمانهای متناظر هستند. هنوز دستیابی به یک نظریه میدان کوانتومی بازبههنجارسازیشده برای نسبیت عام محقق نشدهاست، هرچند که اشکال مختلف نظریه ریسمان تا حدودی نویدبخش هستند. تا زمانی که مقیاس فواصل فضایی و زمانی به اندازه کافی کوچک باشد، نظریه نسبیت خاص در سراسر جهان برقرار است؛ در غیر این صورت باید از نظریه تعمیمیافته تر نسبیت عام استفاده نمود. تاکنون هیچ توضیح خاصی برای این موضوع که چرا ثابتهای فیزیکی مانند ثابت پلانک h و ثابت گرانش G این مقادیر خاص را دارا هستند، در دست نیست. چندین قانون پایستگی تا کنون شناسایی شدهاند. از جمله این قوانین می توان به قانونهای پایستگی بار، پایستگی تکانه و تکانه زاویهای و پایستگی انرژی اشاره نمود. در بسیاری موارد قوانین پایستگی با تقارن و هویتهای ریاضی مرتبطاند.
تنظیم مقادیر
به گواهی مشاهدات، بسیاری از پارامترهای جهان دارای مقادیر بسیار ویژهای هستند، زیرا اگر مقادیر این پارامترها کمی با مقدار کنونی آن تفاوت داشت، امکان پیدایش حیات هوشمند در جهان وجود نداشت. البته همه دانشمندان با وجود داشتن جهان تنظیمشده موافق نیستند. بهطورخاص اینکه حیات هوشمند چه شکلهایی میتواند داشتهباشد و تحت چه شرایطی بهوجود میآید، هنوز نادانسته ماندهاست. یکی از مشاهدات مرتبط با این مبحث این است که برای اینکه ناظر وجود داشتهباشد و بتواند جهان تنظیمشده را مشاهده نماید، باید جهان امکان حیات هوشمند را دارا باشد؛ ازاینرو احتمال شرطی مشاهده یک جهان تنظیمشده برابر با ۱ است. این موضوع با نام اصل انساننگر شناخته میشود.
keywords : ایگنا،طراحی سایت،ایگنا وب
گیتی و یا جهان هستی به طور عمومی به عنوان کلیت وجود تعریف می شود، که شامل سیاره ها، ستاره ها، کهکشانها، محتویات فضای میان کهکشانی و کل ماده و انرژی می شود. در زبان فارسی گاهی واژگان دنیا، جهان، کیهان و طبیعت نیز به همین معنی به کار رفتهاند.
جهان قابل مشاهده شعاعی در حدود ۴۶ میلیارد سال نوری دارد، مشاهدات علمی جهان به نتیجه گیریهایی در مورد شرایط گذشته آن انجامیده است. این مشاهدات علمی پیشنهاد میدهند که قوانین فیزیکی یکسانی در بیشتر نقاط و تاریخ جهان بر آن حاکم بودهاند.

نظریه مهبانگ مدل غالب در کیهانشناسی امروزی است و پیدایش نخستین جهان را توصیف می کند که بنا بر یافته های دانش کیهان شناسی فیزیکی در ۰٫۰۳۷ ± ۱۳٫۷۹۸ میلیارد سال قبل رخ داده است. مشاهدات مربوط به یک ابرنواختر نشان داد که جهان در حال انبساطی با نرخ فزاینده (انبساط شتابدار) میباشد.
در مورد سرانجام جهان، نظریههای رقیب بسیاری وجود دارد. فیزیکدانان در مورد این که چه چیزی پیش از مهبانگ -اگر چیزی بوده باشد- وجود داشته است، به اطمینان نرسیدهاند. بسیاری نیز در اینکه هرگز دسترسی به اطلاعاتی از وضعیت پیشین آن امکانپذیر باشد، تردید دارند و از گمانهزنی در مورد آن خودداری میکنند. فرضیههای چندجهانی مختلفی نیز موجودند که پیشنهاد میدهند جهان ما تنها یکی از جهانهای بسیار دیگری است که به همین صورت وجود دارند.
تاریخ
تاریخ مشاهدات
در سراسر تاریخ ثبت شده٬ کیهانشناسی ها و کیهانزایی های گوناگونی برای توضیح مشاهدات جهان٬ معرفی شدهاند. نخستین مدلهای زمین مرکزی توسط فیلسوفان یونان باستان بوجودآمد. با گذشت قرنها٬ انجام مشاهدات دقیقتر و نظریههای بهبودیافته گرانش به ترتیب به پیدایش نظریه خورشید مرکزی کوپرنیکی و مدل نیوتنی منظومه شمسی انجامیدند. با پیشرفتهای بیشتر در اخترشناسی٬ این آگاهی بهدستآمد که منظومه شمسی درون کهکشانی به نام راه شیری قرارگرفتهاست که دربرگیرنده میلیاردها ستاره دیگر نیز می باشد و کهکشانهای دیگری در خارج از آن قرارگرفتهاند. مطالعات دقیق پراکندگی کهکشانها وخطوط طیفی آنها بخش بزرگی از کیهانشناسی نوین را تشکیل می دهد. کشف انتقال به سرخ و تابش زمینه کیهانی بیانگر آناند که جهان در حال انبساط است و آغازی داشته است.
تاریخ جهان
بر طبق مدل علمی متداول برای توصیف جهان که مهبانگ نام دارد٬ جهان از یک وضعیت بسیار داغ و فشرده اولیه انبساط یافت که دوره پلانک نامیده میشود و در آن کل ماده و انرژی موجود در جهان قابل مشاهده به میزان تصورناپذیری متراکم بود. پس از دوره پلانک، در گذر زمان جهان پیوسته در حال انبساط بوده تا به شکل کنونی خود رسیده و احتمالاً در این میان دوره بسیار کوتاهی(کمتر از −۳۲۱۰ ثانیه) از تورم کیهانی را نیز پشت سر گذاشتهاست. آزمایشهای متعددی به طور جداگانه این انبساط نظری جهان و به طور کلیتر نظریه مهبانگ را تایید کردهاند. ۵٪ از کل ماده و انرژی جهان را ماده معمولی تشکیل میدهد که شامل اتمها، ستارگان و کهکشانها میشود. ۲۵٪ کل ماده و انرژی جهان از ماده تاریک تشکیل می شود که ذرهای فرضی است که هنوز آشکارسازی نشدهاست، و ۷۰٪ آن نیز از نوعی انرژی به نام انرژی تاریک تشکیل شدهاست که به نظر میرسد در همهجا حتی فضاهای کاملا خالی وجود دارد. مشاهدههای جدید دلالت بر آن دارند که آهنگ این انبساط به دلیل وجود انرژی تاریک در حال افزایش است و انبساط جهان شتابدار است و همچنین بیشتر ماده موجود در جهان در شکلی از ماده به نام ماده تاریک است که با تجهیزات کنونی قابل آشکارسازی نیست. استفاده عمومی از واژگان ماده تاریک و انرژی تاریک که نامهایی موقتی برای دو موجودیت ناشناخته ای هستند که ۹۵٪ کل چگالی جرم-انرژی جهان را تشکیل می دهند، روایتگر عدم قطعیت و کاستیهای مفهومی و مشاهدهای کنونی در مورد ماهیت و سرانجام جهان می باشد.
در ۲۱ مارس ۲۰۱۳، گروه پژوهشی اروپایی پروژه کاوشگر کیهانی پلانک نقشه تابش زمینه کیهانی سراسر آسمان را منتشر نمودند. بنا بر گواهی این نقشه، به نظر میرسد سن جهان کمی از آنچه پیشتر تصور میشد بیشتر است. روی این نقشه٬ ردپای نوسان های خفیفی در دما در ژرفای آسمان ثبت شدهاند که مربوط به زمانی هستند که جهان ۳۷۰۰۰۰ ساله بود. این ردپاها بازتابی از ارتعاشاتی هستند که در یک نانیلیونیم ثانیه پس از پیدایش جهان بوجود آمدهاند. این ارتعاشات باعث بوجود آمدن وب کیهانی خوشههای کهکشانی و ماده تاریک شدهاست. مطابق نظر این گروه سن جهان ۰٫۰۳۷ ± ۱۳٫۷۹۸ میلیارد سال است و شامل ۴٫۹٪ ماده معمولی، ۲۶٫۸٪ ماده تاریک و ۶۸٫۳٪ انرژی تاریک می باشد. همچنین، برای ثابت هابل مقداری برابر با ۰٫۷۷ ± ۶۷٫۸۰ کیلومتر بر ثانیه بر مگاپارسک اندازه گیری شد.
تفسیری قدیمیتر از مشاهدات اخترشناسی، سن جهان را ۰٫۰۵۹ ± ۱۳٫۷۷۲ میلیارد سال و قطر جهان قابل مشاهده را نیز به حداقل ۹۳ میلیارد سال نوری برآورد کردهبود. طبق نسبیت عام، فضا ممکن است با سرعتی بیشتر از سرعت نور منبسط شود گرچه به دلیل محدودیت تحمیل شده توسط سرعت نور، ما تنها قادر به دیدن بخش کوچکی از جهان هستیم، از آنجا که نمیتوانیم فضایی فراتر از فضای محدود تعیینشده توسط محدودیت سرعت نور(و یا هر تابش الکترومغناطیسی دیگر) را ببینیم، متناهی یا نا متناهی بودن جهان نیز قابل تعیین نیست.
واژهشناسی، مترادفها و تعریفها
واژه گیتی معادل واژه universe در زبان انگلیسی می باشد. واژه universe برگرفته از واژه کهن فرانسوی Univers است که خود از واژه لاتین universum برآمده است. [۲۶] این واژه لاتین توسط سیسرون و بعد ها توسط نویسندگان لاتین پس از وی در معانی کم وبیش یکسانی با معنی امروزی آن در زبان به کار رفتهاست.واژه universum در واقع شکل ک.تاه شاعرانه واژه Unvorsum — که برای نخستین بار توسط لوکرتیوس در کتاب چهارم (خط ۲۶۲) از «دیرهروم ناتورا» (در باره ماهیت چیزها) بهکاررفت — است که از پیوند دادن un یا uni (شکل ترکیبی unus به معنی «یک») با vorsum یا versum (وجه وصفی مجهول کامل vertere، به معنی "آنچه چرخیده، غلتیده و یا تغییر یافتهباشد.) ساخته می شود.
معنی دیگر unvorsum، «هرچیزی که به صورت یک کل چرخیده» یا «هرچیزی که توسط یک چیز چرخانده شده» می باشد. در این مفهوم، میتوان آن را ترجمهای از واژه یونانی کهنتر περιφορα(پریفورا) به معنی جهان دانست که در اصل به نوعی مراسم شام گفتهمیشد که در آن غذا در میان جمعی دایرهوار از میهمانها میگردد. این واژه یونانی به یک مدل باستانی کهن از جهان به نام کرههای آسمانی اشاره دارد. ارسطو در رابطه با استعاره خورشید افلاطون پیشنهاد داد که چرخش کره ستارگان ثابت توسط محرک نخست آغاز شده و به نوبه خود باعث تغییرات بر روی زمین از طریق خورشید میشود. برای اثبات اینکه زمین روی محور خود می چرخد،اندازهگیریهای اخترشناسی و فیزیکی دقیقی (مانند پاندول فوکو) مورد نیاز میباشد.
یکی از واژگان رایج برای جهان در میان یونانیان باستان واژه το παν(تلفظ: توپان، همه، پان (اسطورهشناسی)) بود. واژگان مرتبط با آن، ماده(το ολον (تو اولون)) و مکان (το κενον (تو کِنون)) هستند. دیگر واژگان مترادف برای جهان در میان فیلسوفان یونان باستان شامل κοσμος (کیهان) و φυσις (به معنی طبیعت، که کلمه فیزیک نیز از آن گرفته شدهاست) میباشند. همان مترادف ها را میتوان در میان آثار نویسندگان لاتین یافت (totum ، mundus ، natura)، و به زبانهای امروزی نیز راهیافتهاند، به عنوان مثال میتوان به استفاده از واژگان Das All ،Weltal و Natur که در آلمانی به معنی جهان استفاده میشوند، اشاره کرد. مترادفهای مشابهی نیز در زبان انگلیسی وجود دارند، مانند همهچیز (به انگلیسی: everything) (مانند نظریه همهچیز (به انگلیسی: theory of everything))، کیهان(به انگلیسی: cosmos) (مانند در کیهانشناسی (به انگلیسی: cosmology))، دنیا(به انگلیسی: world) (مثلاً در تفسیرهای دنیاهای چندگانه (به انگلیسی: many-worlds interpretation)) و طبیعت (مانند قوانین طبیعی یا فلسفه طبیعی).
گستردهترین تعریف: واقعیت و احتمال
گسترده ترین تعریف برای گیتی را می توان در کتاب «naturae divisione de» یافت که توسط جوهانس اسکوتوس اریجینا، فیلسوف قرون وسطی، نوشته شده است. وی در این کتاب گیتی را به این صورت تعریف می کند: به زبان ساده، همه چیز. هرآنچه بوجودآمده و هرآنچه بوجود نیامده است.
تعریف به عنوان واقعیت
به طور معمول، جهان به عنوان هر آنچه که وجود دارد(وجود داشته یا وجود خواهد داشت) تعریف می شود. با توجه به این تعریف و درک حال حاضر ما، جهان متشکل از سه عنصر اساسی است : فضازمان، صورتهای مختلف انرژی شامل تکانه و ماده و قوانین فیزیکی است که آنها را با هم مرتبط می سازند .
تعریف به عنوان فضا-زمان پیوسته
می توان فضازمان های منفصلی را تصور نمود که همگی وجود دارند اما توانایی برهمکنش با یکدیگر را ندارند. این ایده را می توان به حبابهای کف صابون مختلفی تشبیه نمود که در آن ناظرینی که روی یک حباب زندگی می کنند قادر به برهمکنش با ناظرین ساکن در حبابهای دیگر نخواهند بود. بنابر ادبیات رایج از هریک از این حبابها به عنوان یک جهان یاد می شود و فضا-زمان خاص ما همان جهان ماست که در ان زندگی میکنیم؛ درست همانگونه که که قمر سیاره خود را ماه می نامیم. مجموعه این فضازمان های گسسته، چندجهانی نام دارد. از لحاظ نظری این جهانهای گسسته از هم ممکن است از لحاظ بعد ها، صورتهای ماده و انرژی، قوانین و ثابتهای فیزیکی و توپولوژی فضا-زمان باهم تفاوت داشته باشند، اگرچه که این احتمالات همگی در حد گمانه زنی هستند.
تعریف به عنوان واقعیت قابل مشاهده
بنا بر تعریفی حتی محدودتر از تعاریف قبلی جهان عبارت است از هرآنچه در فضازمان پیوسته ما قرار دارد و امکان برهمکنش با ما و بالعکس را داراست. طبق نظریه نسبیت عام، به دلیل محدودیت سرعت نور و انبساط فضا، برخی از نواحی فضا ممکن است هرگز امکان برهمکنش با یکدیگر را نداشته باشند. مثلا امواج رادیویی که از زمین فرستاده می شوند ممکن است هرگز به برخی از نواحی فضا نرسد. حتی اگر جهان همیشه پابرجا باشد ممکن است فضا با سرعتی بیشتر از سرعت نور (و در نتیجه سرعت امواج رادیویی) منبسط شود و امواج رادیویی هرگز به این نواحی دور نرسد.
نواحی بسیار دور فضا وجود دارند و همانند ما بخشی از واقعیت هستند، اما ما هرگز قادر به برهمکنش با این نواحی نیستیم. محدوده فضایی که ما در آن امکان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری داریم جهان قابل مشاهده نام دارد. به بیان دقیقتر محدوده جهان قابل مشاهده به مکان ناظر بستگی دارد. یک ناظر متحرک می تواند نسبت به ناظر ساکن با جا به جا شدن با ناحیه بزرگتری از فضا در تماس باشد؛ هر چند که حتی سریعترین ناظر نیز قادر به برهمکنش با کل فضا نخواهد بود. به طور معمول در تعریف جهان قابل مشاهده نقطه مبدا مکان ما در کهکشان راه شیری در نظر گرفته می شود.
ابعاد، سن، محتویات، ساختار و قوانین
اندازه واقعی جهان هنوز ناشناخته است و حتی ممکن است بینهایت باشد. جهان قابل رویت از زمین (جهان قابل مشاهده)، کرهای به شعاع تقریبی ۴۶ میلیارد سال نوری است. این بدین معنیاست که انبساط فضا دورترین شیء مشاهدهشده را به این اندازه دور کردهاست. برای درک بزرگی این عدد در نظر بگیرید که قطر یک کهکشان در حدود ۳۰۰۰۰ سال نوری و فاصله دو کهکشان همسایه به طور معمول در حدود ۳ میلیون سال نوری است.به عنوان مثال،قطر کهکشان راه شیری تقریباً ۱۰۰٫۰۰۰ سال نوری است، و نزدیکترین کهکشان خواهر آن، کهکشان زن برزنجیر است، که تقریباً ۲.۵ میلیون سال نوری از آن فاصله دارد. احتمالاً بیش از ۱۰۰ میلیارد (۱۰۱۱) کهکشان در جهان قابل مشاهده وجود دارند. اندازه کهکشانها به طور معمول در محدودهای از کهکشانهای کوتوله با کمتر از ده میلیون (۱۰۷) ستاره گرفته، تا کهکشانهای غولپیکری با یک تریلیون (۱۰۱۲) ستاره، تغییر میکند. اخترشناسان طی مطالعهای که در سال ۲۰۱۰ انجام شد، تعداد ستارگان موجود در جهان قابل مشاهده را ۳۰۰ سکستیلیون (۳×۱۰۲۳) تخمین زدهاند.
چنانچه میانگین ماده موجود را در فواصلی بیشتر از ۳۰۰ میلیون سال نوری محاسبه کنیم، میتوان به این نتیجه رسید که ماده قابل مشاهده به طور همگن(یکنواخت) در جهان پخش شدهاست.هرچند که بنا بر مشاهدات در مقیاسهای طولی کوچکتر، این یکنواختی وجود ندارد و مواد تشکیل توده میدهند ؛ بسیاری از اتمها فشرده شده و تشکیل ستاره میدهند، بیشتر ستارهها درون کهکشانها قرار میگیرند، بیشتر کهکشانها درون خوشهها و ابرخوشهها، و در نهایت، درون بزرگترین ساختارهای موجود در جهان مانند دیوار بزرگ سیافای۲ قرار میگیرند. علاوه بر این، در بازههای بزرگتر از ۳۰۰ میلیون سال نوری، ماده قابل مشاهده به صورت همسانگرد در سراسر جهان توزیع شدهاست؛ این بدان معنیاست که هیچ جهت مشاهدهای با جهتهای دیگر تفاوتی ندارد و محتویات هر ناحیه بزرگی از آسمان با محتویات هر ناحیه بزرگ دیگری تقریباً یکسان است.یک تابش الکترومغناطیسی ریزموج همسانگرد سراسر جهان را فراگرفتهاست که معادل تعادل گرمایی طیف جسم سیاه با دمای در حدود ۲٫۷۲۵ کلوین میباشد. این فرضیه که جهان در مقیاسهای بزرگ (بیشتر از ۳۰۰ میلیون سال نوری) همگن و همسانگرد است، اصل کیهانشناختی نام دارد، که توسط مشاهدات تجربی تایید میشود.
چگالی کلی کنونی جهان بسیار اندک است، تقریبا ۹٫۹ × ۱۰−۳۰ گرم در هر سانتیمتر مکعب.به نظر میرسد که این ترکیب جرم-انرژی از ۷۳٪ انرژی تاریک، ۲۳٪ ماده تاریک سرد و ۴٪ ماده معمولی (باریونی) تشکیل شدهاست. بنابراین چگالی اتم در جهان قابل مشاهده در مرتبه یک اتم هیدروژن در هر چهار متر مکعب میباشد. ویژگیهای انرژی تاریک و ماده تاریک تا حدود زیادی ناشناخته ماندهاست. ماده تاریک مانند ماده معمولی جاذبه گرانشی دارد و در نتیجه سبب کندتر شدن انبساط جهان میگردد، در مقابل، انرژی تاریک سبب افزایش آهنگ انبساط جهان میشود.
تخمینهای کنونی سن جهان را در حدود ۰٫۰۳۷ ± ۱۳٫۷۹۸ میلیارد سال برآورد میکنند. جهان در تمام طول تاریخ خود یکسان نبوده؛ مثلا جمعیت اختروشها و کهکشانها تغییر کرده و خود فضا نیز منبسط شدهاست. این انبساط میتواند پاسخی برای این پرسش باشد که چرا دانشمندان روی زمین می توانند نور کهکشانی را که ۳۰ میلیارد سال نوری با آنها فاصله دارد، ببینند؛ در حالیکه نور حداکثر در حدود ۱۳ میلیارد سال (به اندازه سن جهان) برای انتشار و رسیدن به آنها زمان داشته است. پاسخ این پرسش این است که خود فضای بین زمین و کهکشان مزبور منبسط شده و آنها را از هم دور کردهاست. انبساط فضا همچنین با این مشاهده تجربی همخوانی دارد که نور دریافتی از کهکشانهای دور دچار پدیده انتقال به سرخ میگردد؛ از آنجا که جهان در انبساط است و این کهکشانها در حال دور شدن از ما هستند، طول موج فوتونهای منتشر شده از این منبع نور متحرک در طول سفر خود کشیده شده و افزایش مییابد و بسامد کاهش مییابد. بر پایه مطالعات انجام شده بر روی ابرنواختر نوع Ia و دادههای دیگر، آهنگ این انبساط فضایی در حال افزایش است.
اینطور به نظر میرسد که فراوانی نسبی عناصر شیمیایی مختلف - بهویژه سبکترین اتمها مانند هیدروژن، دوتریم، هلیم - در سراسر جهان و در طول تاریخ قابل مشاهده آن یکسان است. میزان ماده از ضدماده در جهان بسیار بیشتر است. این عدم تقارن ممکن است به مشاهدات مربوط به نقض سیپی مرتبط باشد. بار الکتریکی خالص جهان صفر است و از این رو در مقیاسهای فواصل کیهانی، تنها نیروی گرانش حکمفرماست. همچنین تکانه و تکانه زاویهای خالص جهان صفر است. اگر جهان متناهی باشد، عدم وجود بار الکتریکی و تکانه جهان را میتوان از قوانین فیزیکی پذیرفته شده (به ترتیب از قانون گاوس و عدم واگرایی شبه-تنسور استرس-تکانه-انرژی) نتیجهگرفت.
جهان فضازمان همواری دارد که سه بعد فضایی و یک بعد زمان است. به طور میانگین فضا بسیار نزدیک به تخت (خمش تقریباً صفر) است. این بدان معناست که هندسه اقلیدسی با دقت بالایی در سراسر جهان با مشاهدات تجربی سازگاری دارد. به نظر میرسد که فضازمان، حداقل در مقیاس فواصل در حد جهان قابل مشاهده دارای توپولوژی فضای همبند ساده است. هرچند که با تکیه بر مشاهدات کنونی نمیتوان این احتمالات را رد نمود که فضازمان ممکن است دارای تعداد ابعاد بیشتری باشد و یا توپولوژی کلی فضا ممکن است همبند چندگانه باشد
جهان به گونهای رفتار میکند که به نظر میرسد بهطور منظم از یک سری قوانین و ثابتهای فیزیکی پیروی میکند. بنا بر مدل استاندارد پذیرفتهشده در فیزیک، همه مواد از سه نسل از لپتونها و کوارکها تشکیل میشوند که هردوی آنها فرمیون هستند. این ذرات بنیادی از طریق سه نیروی بنیادی با یکدیگر برهمکنش دارند:
برهمکنش الکتروضعیف که شامل الکترومغناطیس و نیروی هستهای ضعیف میشود،
نیروی هستهای قوی که توسط کرومودینامیک کوانتومی توصیف میشود،
و نیروی گرانش که در حال حاضر کاملترین توصیف آن توسط نظریه نسبیت عام ارائه میشود؛
دو نیروی اول را میتوان با استفاده از نظریه میدانهای کوانتومی بازبههنجارسازی شده توضیح داد. این دو نیرو توسط تعدادی بوزون پیمانهای منتقل میگردند. هر یک از این بوزونها با یک نوع تقارن پیمانهای متناظر هستند. هنوز دستیابی به یک نظریه میدان کوانتومی بازبههنجارسازیشده برای نسبیت عام محقق نشدهاست، هرچند که اشکال مختلف نظریه ریسمان تا حدودی نویدبخش هستند. تا زمانی که مقیاس فواصل فضایی و زمانی به اندازه کافی کوچک باشد، نظریه نسبیت خاص در سراسر جهان برقرار است؛ در غیر این صورت باید از نظریه تعمیمیافته تر نسبیت عام استفاده نمود. تاکنون هیچ توضیح خاصی برای این موضوع که چرا ثابتهای فیزیکی مانند ثابت پلانک h و ثابت گرانش G این مقادیر خاص را دارا هستند، در دست نیست. چندین قانون پایستگی تا کنون شناسایی شدهاند. از جمله این قوانین می توان به قانونهای پایستگی بار، پایستگی تکانه و تکانه زاویهای و پایستگی انرژی اشاره نمود. در بسیاری موارد قوانین پایستگی با تقارن و هویتهای ریاضی مرتبطاند.
تنظیم مقادیر
به گواهی مشاهدات، بسیاری از پارامترهای جهان دارای مقادیر بسیار ویژهای هستند، زیرا اگر مقادیر این پارامترها کمی با مقدار کنونی آن تفاوت داشت، امکان پیدایش حیات هوشمند در جهان وجود نداشت. البته همه دانشمندان با وجود داشتن جهان تنظیمشده موافق نیستند. بهطورخاص اینکه حیات هوشمند چه شکلهایی میتواند داشتهباشد و تحت چه شرایطی بهوجود میآید، هنوز نادانسته ماندهاست. یکی از مشاهدات مرتبط با این مبحث این است که برای اینکه ناظر وجود داشتهباشد و بتواند جهان تنظیمشده را مشاهده نماید، باید جهان امکان حیات هوشمند را دارا باشد؛ ازاینرو احتمال شرطی مشاهده یک جهان تنظیمشده برابر با ۱ است. این موضوع با نام اصل انساننگر شناخته میشود.
keywords : ایگنا،طراحی سایت،ایگنا وب